۲۷
دوشنبه, ۲۳ بهمن ۱۴۰۲، ۱۲:۰۱ ق.ظ
ناخن سبابهام را با لطافتْ کنارِ رگ ساعد دست راستم میکشم، فشار میدهم، و دردم میگیرد. گاهی اوقات به این فکر میکنم که چقدر باید گوشهٔ ناخنم تیز باشد که رگم را بِبُرّد. مضحک است که حتی خیالِ خون هم سرم را گیج میکند. چقدر طول خواهد کشید؟ آیا در میانهٔ خونریزی منصرف خواهم شد؟ به چه چیزهایی فکر خواهم کرد؟ به آخرین چیزی که فکر میکنم، چیست، یا کیست؟ آیا درد خواهم کشید؟ آیا خوابم خواهد بُرد و سپس میمیرم؟