۷۸

دوشنبه, ۱۸ شهریور ۱۴۰۴، ۱۲:۱۰ ق.ظ

احساس می‌کردم ماهیچه‌های کنار مفاصل زانوهایم دیگر دوست ندارند که هم‌آغوش مفاصل باشند؛ انگاری آرزوی بلند زادروزشان این بوده که چاقوی تیز تیز از کنار سفیدی مفصل آغاز کند به بریدن‌شان تا که از کشیدن و ناکشیدن رها گردند. روی زانوی راستم آرام دست کشیدم؛ ابداً ایشان را به جا نیاوردم. دوست می‌داشتم ارتباط من با مفصل زندگی نیز با یک چاقوی تیز رها می‌شد.

روی میز خم شده بودم؛ تازه به این تفکر افتاده بودم که کمرراست‌کردن چه مصیبتی‌ست! میز روبرو و راست، مردی نشست. نگاه کرد، نگاه کردم، نشناخت، شناختم. اینکه پنج سیلی را همین الان، دفعتاً به صورتم بخوابانید هزار شرف اتوکشیده دارد به زمانی که خدمتم می‌فرمایید که از اکنون تا پنج صباح دیگر تنها یک کشیده می‌خوابانید کف و سقف صورتم و من نمی‌دانم کِی! 

آسفالت منتهی به دانشکده را سه بار گز کردم و هر بار به احمق‌بودنم فکر کردم. همین که اکنون نیز به آن می‌اندیشم، خربودگی در لابه‌لای گوشت مخ و مخ‌چه‌ام بیرون می‌زند. منتظر زینب بودم.

رخ مرد را نگاه نگاه می‌انداختم و امیدوار بودم چیزی که زینب در چهره و کردار او دیده بود، روزی دختری در چهره و کردار من ببیند؛ اما یا خاصیت دلبستگی‌ست، یا حماقت عشق و حسادت، که هر چه در وی می‌نگریستم، هیچ جادویی در او نمی‌دیدم! مگر می‌شد به جز حیله و جادو، دل زینب را برد؟ چه کرده بود؟ چه داشت؟ حرف‌هایی که می‌زد تفاوت داشت؟ آیا او کلمات را عاشقانه ادا می‌کرد و یا تلفظ می‌کرد؟ آیا چشمانش توان خاصی داشتند؟ آیا او بهتر از من عشق‌بازی می‌کرد؟ آیا او نام دل‌رباتری داشت؟ آیا او، آیا او، آیا او؟ نه. نمی‌توانستم بفهمم.

چند بار به زینب زنگ زدم. همین، آخرین خاطرات من از او به صدای چند بوق و یک بوق اشغال برمی‌گردد. یک سمفونی متوازن، با یک پایان مکرر سریع و سکوتی که انگار می‌طلبید دوباره سمفونی نواخته شود؛ اما غرور آدمیّت و ناسبکی انسان، باید که نگذارد به مانند یک هیبت یخ‌زده روی تکه‌سنگی در دامنهٔ دماوند شود، که مدام بلغزد و آب شود و آب شود و آب.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی