۷۰

يكشنبه, ۲۷ آبان ۱۴۰۳، ۰۱:۳۰ ق.ظ

هفتاد! نگاش که بکنم، غریب است و الف‌ش مخرور، دستم آخ؛ مسخره.

همین دو هفتهٔ پیش بود که مثه هفتهٔ پیشش و هفتهٔ بعدش و هفته‌های پیش و بعدش، پیک نجسی رو به سلامتی همنشینام بالا رفته بودم و پشت‌بندش سیگار و بعدش حال‌خوشی و بعدش حال‌خرابی و بعدش صبح؛ که صبح یاد یکی افتادم که همیشه می‌افتادم؛ وقتایی نمی‌افتادم و وقتایی می‌افتادم و بس‌م بود که گیجیِ مستی خوابم کنه که مخ و مخ‌چه‌ام یادش بیفتن؛ مسخره!

اصلن فکرش را نکن بزرگوار؛ همین که پیک هفتم یا هشتمو بالا بردم، اذان زدند؛ نترسیدم و از نترسیدنم ترسیدم و بعد یادت افتادم که تو هم زمانی بوده که نمی‌ترسیده‌ی؛ گفتم به سلامتی خودت و چشمات و لب‌های نخورده‌مستت و پایی که از زانو کج می‌کردی و روش می‌نشستی روی صندلی و کف کفشتو دید می‌زدم و پای دیگه‌ت که به زمین نمی‌رسید؛ بعد که مردمی چشممو می‌چرخوندم سمت مردمیِ چشم‌هات، انگاری سوزن خیاطی مامانیو به نوک سبابه‌ام زده باشی و دررفته باشی بزرگوار؛ نفسم کبود می‌شد از درد و خوشی و رنج و لذت؛ مسخره.

عینهو پیری که نماز می‌خوند و گرفتار عشق دختر ترک یا ارمنی و یا هر چیز دیگه‌ای می‌شد، من نه، من بی‌دینه و شمشادی که در خواب خوش مستی نگارین گلشنش حتی یه نظر به من نمی‌کرد بادینه بود؛ همونجا ورق رو گرفتم و نوشتم و بهش تو مخیله‌م گفتم که اگه کرّهٔ زمین اینجوری نمی‌چرخید و سر هشت‌هزار و هفتادمین چرخش قبلی‌ش من مست نمی‌کردم و عینهو پیر خرابات راه نمی‌افتادم تو خیابون؛ شاید و کاشکی الان دستم رو ابروهات بود که داشت صافشون می‌کرد و چشام هم سه‌قفلهٔ سگ‌های چشات و بعدش نفسم هم بند می‌اومد و همون‌جا ناکار می‌شدم هم توفیر داشت به دربه‌دری و پی نجسی‌گشتن تو این شب‌های کروکثافت تهران؛ مسخره.

یعنی کتاب رو که برداشت و سه صفحه زد و بعد بست و نشست و منتظر موند و من هم منتظر موندم که بره و کتاب رو برداشت و دستم جای دستاش بود داشتم گچ تو خاطرم با آب هم می‌زدم که دستمو با اون کتاب گچ بگیرم که همونجوری می‌موند و اون دست که حالا نه، با دست دیگه‌م پیکم رو سر هشتمی نمی‌زدم که بعدش صبحی تا عصری بشینم خواب شیرینش رو ببینم و بعدش تلخی بیدار شم و دستم رو مشت بزنم تو سه‌چارم آهن ستون کنار آشپزخونه‌مون که دستم رو گچ که حالا نه، ولی پانسمون کنن و تازه بعدش با دست چلاق یادت باشم؛ مسخره.

مثِ هفتهٔ پیشش

و حتی هفتهٔ پیشش
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی