۴۰
دوشنبه, ۱۴ اسفند ۱۴۰۲، ۰۶:۵۳ ق.ظ
غروبِ دیروز که داشتم سر تمرین میرفتم، گوشهگوشهٔ آسمان را آرام نگاه کردم؛ احساس کردم که میخواستم تا ابد به رگ و ریشههای ابرها و سرخی آفتاب خیره بمانم. از هر تفکری آزاد بودم. احساس میکردم دوباره عشقِ پیشینم را پس از سالها دوری در آغوش کشیدهام.
دوباره سانتیمانتال شدم.
رگ و ریشه ابرها تعبیر قشنگی بود.